اقتصاد آنلاین، محمد بیات: پس از ۳۷ سال دوران صلح نسبی در جغرافیای ایران، دولتهای دست راستی نتانیاهو و ترامپ تصمیم گرفتند تا براساس سیاست «دیپلماسی اجبار» گزینه حمله نظامی را علیه تهران فعال کرده و یکی از پیچیدهترین و فناوریپایهترین جنگهای قرن بیستویکم را علیه ایران آغاز کنند. در جریان این نبرد، ایران در سطح «راهبردی» دچار کمبرآوردی در خصوص «اراده» و «توان» دشمن در بزنگاه نبرد شد و همین موضوع سبب گشت تا تهران در پیشبینی زمان احتمالی نبرد با اسرائیل دچار ابهام و اشکال شود. یکی از دلایل تقویت این آسیب در طرف ایرانی، پافشاری ترامپ بر راهحل دیپلماتیک با تهران و تلاش برای ایجاد خطای محاسباتی در میان مقامات نظام و فرماندهان ارشد بود. رژیم صهیونیستی همزمان با آغاز نبرد «شیر خیزان»، دو عملیات «نارنیا» و «عروسی خونین» را علیه دانشمندان اتمی و فرماندهان نظامی ایران در دستوکار قرار داد و اکثر این افراد به درجه رفیع شهادت رسیدند. با آنکه یگانهای موشکی سپاه پاسداران در ۴۸ ساعت اول توانستند به تدریج ابتکار عمل را به دست گرفته و سرزمینهای اشغالی را آماج حملات گسترده خود قرار دهند، اما دستآورد به معنای توقف ماشین جنگی دشمن و توقف جنگندههای متجاوز اسرائیلی نبود. در این معرکه صهیونیستها با استفاده عنصر «غافل گیری» توانسته بودند به بخش قابل توجهی از کمربند دفاعی غرب کشور آسیب وارد نمایند.
نخستین درس از تجربه جنگ ۱۲ روزه را میتوان در نظر گرفتن نوعی عدم قطعیت در تحلیل شخصیت و سیاستهای ترامپ دانست. با آنکه از نخستین ماههای عملیات طوفان الاقصی آشکار شد که نتانیاهو قصد دارد تا دامنه بحران را به تهران بکشاند، اما تحلیل شخصیت پیچیدهای مانند ترامپ سبب شد تا بخشی از غافلگیری ۱۳ ژوئن رخ دهد. متاسفانه در فضای تحلیل فارسی برخی تحلیلگران ترامپ را فردی تاجر مسلک دانستند که نظام شناختی پیچیدهای نداشته و صرفا به دنبال کسب منافع بیشتر از طریق ابزارهای ساده است! این برآورد غلط در حالی شکل گرفت که تجربه سالهای فعالیت تجاری- نظامی وی نشان دهنده هوش بالا او در مذاکرات استراتژیک و استعداد وی برای برهم ریختن دستگاه محاسباتی طرف مقابل است. در چنین کارزاری به نظر میرسد باید «طرحی نو درانداخت» و افراد با فکر پویا و با تجربه در دنیای سیاست اداره امور را بر عهده بگیرند. در چنین بستری انتخاب رجل سیاسی همچون علی لاریجانی در سمت دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی قابل فهم است.
پس از سالها، رهبری نظام با مشورت اعضای شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفتند تا از ظرفیت اصل ۱۷۶ قانون اساسی برای احیای شورای عالی دفاع و تغییر آرایش نیروهای سیاسی- امنیتی برای مقابله با تهدیدات وجودی از سوی آمریکا و اسرائیل استفاده نمایند. لحظه تولد این نهاد عالی، بزنگاه عملیات شکست خورده «پنجه عقاب» در صحرای طبس بود. حال پس از گذشت ۴۵ سال از این حادثه تاریخی، حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی با تاسیسات حیاتی مستقر در خاک ایران سبب شد تا بار دیگر این نهاد دفاعی به ریاست مسعود پزشکیان، رئیس چهاردهمین دولت منتخب ملت ایران تشکیل شود. براساس اخبار منتشر شده در رسانهها قرار است تا علی شمخانی و علی اکبر احمدیان به عنوان نمایندگان رهبر معظم انقلاب در شورای عالی دفاع حضور پیدا کنند.
شاید بعد از دومین رد صلاحیت رئیس سابق مجلس شورای اسلامی در جریان دو انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و ۱۴۰۳ کمتر کسی فکر میکرد که بار دیگر علی لاریجانی در یکی از ارکان حیاتی نظام یعنی «شعام» مورد اقبال و اعتماد قرار بگیرد. در آن دوران برخی محافل داخلی اقدامات نظارتی شورای نگهبان را در راستای رقابتهای داخلی و تلاش یک جناح سیاسی برای حذف دیگری برآورد میکردند. در آن دوران رهبر معظم انقلاب با انتشار پیامی بی سابقه ضمن دفاع از شخصیت و سابقه کاری خانواده لاریجانی، صراحتا از دستگاههای ذیصلاح خواستند تا از ایشان دلجویی و اعاده حیثیت گردد. سپردن پرونده روابط راهبردی تهران- پکن به علی لاریجانی را گام نخست در این مسیر میتوان برآورد کرد. وی در جریان مذاکرات غیرمستقیم عمان، در سمت مشاور رهبر انقلاب تبدیل به صدای نظام برای پژواک مطالبات ایران و پاسخ به خواستههای طرف مقابل شد. در جریان جنگ ۱۲ روزه پایداری وی در برابر تهدیدات موساد و در عین حال کنشگری فعال او در محیط رسانهای برای تبیین شرایط جنگی برای مردم بار دیگر عیار وی را به عنوان سیاست مدار روزهای سخت و دشوار نشان داد. امروز، اما رئیس سابق سازمان صداوسیما با قرار گرفتن در سمت دبیری بالاترین مرجع امنیتی کشور، نقش مهمی در راهبری شرایط حساس کنونی و حفظ کشور در برابر تهدیدات پیشرو دارد.
با گذشت بیش از ۶۷۰ روز از نبرد طوفان الاقصی و تجربه به دست آمده در مدت اخیر شاید تایید کننده این گلایه باشد که بسیاری از این تغییرات باید پیش از حمله ۱۳ ژوئن به این رخ میداد و کشور آرایش جنگی میگرفت. هنگامی که کنسولگری ایران در دمشق هدف قرار گرفت یا سید حسن نصرالله ترور شد، این زنگ خطر برای تهران به صدا درآمد که اسرائیل با دنبال کردن «دکترین مونیخ» قصد دارد تا از تمام ارکان محور مقاومت انتقام گرفته و با دستآویز قرار دادن واقعه هفتم اکتبر موازنه قوا در منطقه شرق عربی را تغییر دهد. با این حال «ماهی را هر وقت از آب بگیری، تازه است!» امید است تغییرات اخیر سبب افزایش آمادگی کشور در برابر تهدیدات آتی، به ویژه در حوزه نظامی- امنیتی شود.
دیدگاهتان را بنویسید