×

چهار مانع اصلی مذاکره ایران و آمریکا؛ چرا وزیر خارجه گفت‌وگو با واشنگتن را فعلا منتفی می‌داند؟

  • کد نوشته: 126741
  • ۱۸ آبان ۱۴۰۴
  • 2 بازدید
  • ۰
  • مذاکره فعلا منتفی است. وزیر خارجه ایران در ادامه اعلام مواضع درباره احتمال مذاکره با آمریکا در روز‌های اخیر، این بار صریح‌تر از همیشه این احتمال را رد کرد. این سخنان در حالی مطرح می‌شود که در هفته اخیر تحرکات دیپلماتیک اوج گرفته بود و حتی فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت دریافت پیام از آمریکا را تایید کرد.

    چهار مانع اصلی مذاکره ایران و آمریکا؛ چرا وزیر خارجه گفت‌وگو با واشنگتن را فعلا منتفی می‌داند؟

    به گزارش اقتصادآنلاین، سیدعباس عراقچی در آخرین موضع‌گیری خود در زمینه مذاکره با آمریکا گفت که «واقعیت این است که در حال حاضر هیچ امکانی وجود ندارد، زیرا ما هیچ رویکرد مثبت یا سازنده‌ای از طرف آمریکایی نمی‌بینیم.»

     مواضع وزیر خارجه و مجید تخت‌روانچی معاون او، نشان می‌دهد که حتی اگر پیامی در هفته‌های اخیر بین تهران و واشنگتن ردوبدل شده باشد، ایران آن را مثبت ارزیابی نکرده است.

    البته عراقچی همزمان بر آمادگی ایران برای مذاکره‌ای برابر تاکید کرده است: «هر زمان که آنها برای مذاکره‌ای براساس پایه برابر برای یک توافق سودمند برای هر دو طرف آماده باشند؛ مذاکره می‌تواند ممکن باشد و ایران می‌تواند آن را مورد بررسی قرار دهد.»

    هرچند دیپلماسی در شرایط کنونی در بن‌بست به نظر می‌رسد، اما تحلیل‌گران می‌گویند هنوز پنجره‌ای کوچک برای برون‌رفت از این وضعیت وجود دارد.

    به همین دلیل روابط تهران و واشنگتن و آینده آن همچنان در کانون بحث و بررسی و موانع اصلی در مسیر پنج دور مذاکره مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. اما این موانع چیست؟

    اجبار در برابر تقابل

    عامل نخست که «بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی» به آن اشاره می‌کند، چرخه «اجبار آمریکا و تقابل ایران» است. موضوعی که که نه‌تنها اعتماد را از بین برد بلکه مسیر هرگونه توافق را بست. در آغاز سال ۲۰۲۵، دونالد ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری خود با بازگرداندن سیاست «فشار حداکثری» و تهدید به اقدام نظامی، فضای مذاکرات را به شدت ملتهب کرد. او حتی در نامه‌ای مستقیم به مقام معظم رهبری مدعی شد که در صورت عدم توافق ظرف ۶۰ روز، حمله نظامی در راه خواهد بود.

    ایران نیز با رد مذاکره مستقیم وارد گفت‌و‌گو درباره برنامه هسته‌ای خود شد. با وجود این، همزمان با آغاز مذاکرات، لحن تهدیدآمیز واشنگتن و اقدامات متقابل تهران از جمله اخراج بازرسان آژانس و تهدید به توسعه برنامه هسته‌ای، به تشدید بحران انجامید.

    ترامپ در جریان دور‌های دوم و سوم مذاکرات در رم و مسقط، با تعیین مهلت‌های کوتاه و اعمال تحریم‌های جدید، بر فشار افزود. در پاسخ، ایران مذاکرات را به تعویق انداخت و فضای ضدآمریکایی در داخل کشور تشدید شد. در نهایت، مجموعه‌ای از این اقدامات به تضعیف شدید اعتماد متقابل انجامید.

    شکاف در اهداف مذاکره 

    دومین عامل شکست مذاکرات، تفاوت بنیادین در شکل و هدف گفت‌و‌گو‌ها بود. واشنگتن به‌دنبال مذاکرات مستقیم و جامع با هدف دستیابی به توافقی بزرگ‌تر از برجام بود؛ توافقی که شامل «غنی‌سازی صفر» و برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای ایران در برابر لغو تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط می‌شد.

    در مقابل، تهران به مدل مرحله‌ای و غیرمستقیم از طریق میانجی‌گری عمان علاقه‌مند بود. در طرح سه‌مرحله‌ای پیشنهادی ایران، ابتدا کاهش موقت غنی‌سازی و آزادسازی بخشی از دارایی‌ها پیش‌بینی شده بود، سپس توقف دائمی غنی‌سازی سطح بالا و بازگشت بازرسی‌ها، و در نهایت انتقال ذخایر اورانیوم در ازای لغو کامل تحریم‌ها.

    نکته دیگر اینکه ایران تاکید داشت که فقط بر سر برنامه هسته‌ای گفت‌و‌گو می‌کند. موضعی همچنان نیز وزیر خارجه آن را تکرار می‌کند و تاکید دارد که موضوعات دیگری، چون برنامه موشکی قابل مذاکره نیستند.

    این دو رویکرد متضاد، باعث شد مذاکرات از همان ابتدا بدون چارچوب مشترک پیش برود و هر دور گفت‌و‌گو بیشتر به بن‌بست نزدیک شود.

    درخواست غنی‌سازی صفر و مخالفت ایران

    سومین عامل بن‌بست، سیاست حداکثری آمریکا درباره سطح غنی‌سازی و ذخایر اورانیوم ایران است. ترامپ از آغاز بر موضع «غنی‌سازی صفر در برابر عدم تسلیح» پافشاری کرد؛ موضعی که از نظر تهران غیرقابل‌قبول و خلاف حق حاکمیتی عضو ان‌پی‌تی تلقی می‌شد.

    در دور سوم و چهارم مذاکرات، آمریکا خواستار حذف کامل ذخایر اورانیوم پیش از لغو هرگونه تحریم شد، در حالی که تهران پیشنهاد کرده بود بخشی از تحریم‌ها در ازای توقف غنی‌سازی سطح بالا و بازگشت بازرسان لغو شود. پیشنهاد ایران مبنی بر تشکیل کنسرسیوم مشترک غنی‌سازی با کشور‌های عربی نیز از سوی واشنگتن رد شد.

    در نهایت، حتی زمانی که دولت ترامپ در اوایل ژوئن به‌طور موقت اجازه غنی‌سازی محدود را در طرح پیشنهادی خود گنجاند، اندکی بعد دوباره به موضع «غنی‌سازی صفر» بازگشت. موضوعی که عدم ثبات آمریکا در مواضع خود را نشان داد و باعث تشدید بی‌اعتمادی شد.

    نقش مخرب اسرائیل و کنگره آمریکا در مسیر دیپلماسی

    چهارمین عاملی که موسسه کارنگی در گزارش خود به آن اشاره می‌کند، نقش مداخله‌گر اسرائیل و کنگره آمریکا است. نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، از آغاز مذاکرات بر اجرای «الگوی لیبی» پافشاری داشت. یعنی خلع کامل سلاح هسته‌ای ایران پیش از هر امتیاز. جمهوری‌خواهان کنگره نیز با ارسال نامه‌هایی به ترامپ، خواستار توقف غنی‌سازی و انحلال کامل برنامه هسته‌ای شدند. این فشار‌ها موجب شد رئیس‌جمهور آمریکا در برهه‌هایی از نرمش‌های احتمالی خود عقب‌نشینی کند.

    در نهایت، تجاوز اسرائیل به خاک ایران و حمله به تأسیسات هسته‌ای و فرماندهان و دانشمندان ایرانی، دو روز پیش از آغاز دور ششم مذاکرات، عملاً گفت‌و‌گو‌ها را نابود کرد. اقدامی که نشان می‌داد اسرائیل از آغاز درصدد برهم زدن مسیر دیپلماسی بوده است.

    پس از جنگ، ایران همکاری خود با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را تعلیق و به‌طور ضمنی تهدید کرد که ممکن است از پیمان ان‌پی‌تی خارج شود. این اقدام خطر فروپاشی رژیم عدم‌اشاعه هسته‌ای را افزایش داد.

    چشم‌انداز مبهم مذاکرات

    اما باوجود شکست مذاکرات و وقوع جنگ، مسیر دیپلماسی هنوز به‌طور کامل بسته نشده است. ترامپ پس از آتش‌بس همچنان مدعی است که برای دستیابی به «توافقی تاریخی» با ایران تمایل دارد.

    با این حال، به نظر می‌رسد که احیای گفت‌و‌گو‌ها مستلزم رفع چهار مانع اصلی گذشته است؛ پایان دادن به چرخه تهدید و تقابل، توافق بر سر قالب مذاکرات، تعدیل سیاست حداکثری واشنگتن درباره غنی‌سازی و مهار نفوذ مخرب اسرائیل و کنگره در روند دیپلماسی. 

    اخبار مشابه در عصراقتصاد

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    3 × 1 =